Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-02@13:25:58 GMT

ترس شاه از جنازه مصدق

تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۴۱۴۳

به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، غلامحسین مصدق می‌گوید: وقتی زندان پدر تمام شد، ایشان به احمد آباد رفت. از طرف شاه گفتند که تهران نیاید که مبادا مردم دورش جمع شوند. از روز اول هم که پدر به احمدآباد آمد سه ساواکی دم خانه ما همه چیز را می‌پاییدند. پدرم وقتی برای خودش پالتو می‌خرید برای این سه ساواکی هم می‌خرید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از چپ: غلامحسین مصدق و دکتر محمد مصدق

وصیت مصدق

طی آن مدت فقط خانواده و گه گاهی هم وکیل او نصرت الله امینی که کارهای عدلیه اش را انجام می‌داد به آنجا رفت و آمد داشت. آخرین باری که من و ایشان به قبرستان ابن بابویه، جایی که شهدای ۳۰ تیر را دفن کرده بودند رفتیم، پدر من سر قبر این ها نشست و خیلی ناراحت شد و گریه کرد و به من گفت: غلام، جای من پهلوی این بچه های من است. روزی که مردم باید همین جا پهلوی این بچه ها دفن شوم.

قبر تعدادی از شهدای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در گورستان ابن بابویه

فریاد مصدق از شدت درد

دو ماه به فوت پدر، دچار یک ورم سینوزیت شد که من اجازه گرفتم و برایش طبیب به احمدآباد بردم، دکتر اسماعیل یزدی، برادر همین دکتر ابراهیم یزدی که جراح فک و صورت بود. بعد پدر را به بیمارستان نجمیه در تهران بردیم. دو روز هم ایشان را آنجا خواباندیم و تکه برداری کردند و دیدند یک پولیبی دارد که ممکن است سرطانی بشود. گفتند این را بایستی برق کوبالت بگذارند. آن دکتر متخصص کوبالت این را زیاد گذاشت و تمام غده های گردن پدر ورم کرد و بسیار بزرگ و منجر به دردهای شدیدی شد، طوری که از درد فریاد می‌کرد.

مصدق و همسرش در سال های پایانی عمر در احمدآباد

مرگ پدر

پدر هی قرص مسکن می‌خورد. سابقه یک زخم معده هم داشت. تب هم داشت و خیلی ناراحت بود. دکتر مهدی آذر هم می‌آمد و می‌دیدش و می‌رفت و قرص مسکن می‌داد که بخورد تا درد ساکت شود. تا این که بالاخره این قرص های مسکن زخم معده‌اش را بدتر کرد و شروع کرد به خون بالا آوردن. خونریزی شدیدی کرد تا صبح. سه چهار روز بعد مرد، روز ۱۴ اسفند.

پیغامی برای شاه

از طریق امیرعباس هویدا که با من دوست بود برای شاه پیغام دادم که مصدق وصیت کرد که در ابن بابویه دفن شود شاه اما گفت که : نه، همان احمد آباد خاکش کنید.

پدر وصیت کرده بود فقط بچه ها و زنم در تشییع جنازه من باشند. ما جنازه را سوار ماشین کردیم و بردیم احمد آباد و مهندس بازرگان هم آمد. مهندس عزت الله سحابی هم آمد و این‌ها همه آمدند. آیت الله رضا زنجانی نماز میت خواند. بازرگان و مهندس سحابی ایشان را غسل دادند. کفنش کردند و در تابوت گذاشتند.

دفن در اتاق نهارخوری

در احمد آباد جا نداشتیم. رفتیم وسط اتاق نهارخوری را کندیم و همان جا در تابوت او را به امانت گذاشتیم. دفن کردن با به امانت گذاشتن فرق دارد. ما پدر را در تابوت دفن کردیم تا اگر روزی شد بیاوریمش ابن بابویه کنار شهدای ۳۰ تیر که خوشبختانه نیاوردیمش.

بعدها هر چه شاپور بختیار و داریوش فروهر اصرار کردند که او را به ابن بابویه ببریم من و احمد داداشم زیر بار نرفتیم. جسد همانجا در احمدآباد ماند. فروهر حتی برایش یک سنگ خارای بزرگ درست کرد. حتی قبرش را نوشته بودند و حاضر کرده بودند که دفنش کنند. اصلا آن سنگ را هم کندند و دور انداختند. خوشبختانه در ابن بابویه دفنش نکردیم، وگرنه می‌رفتند و قبر را می‌شکافتند.

این متن از کتاب گفت‌وگوی پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد با غلامحسین مصدق آمده است که با اندکی ویرایش لفظی منتشر شده است.

برچسب‌ها ابراهیم یزدی امیر عباس هویدا مهدی بازرگان داریوش فروهر محمد مصدق

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ابراهیم یزدی مهدی بازرگان داریوش فروهر محمد مصدق ابراهیم یزدی مهدی بازرگان داریوش فروهر محمد مصدق ابن بابویه احمد آباد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۴۱۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب

احمد شهریار، شاعر پاکستانی، تازه‌ترین شعر خود را در استقبال از غزل رهبر معظم انقلاب سرود. - اخبار فرهنگی -

 به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، شعری را منتشر کرد که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صادق خواندند. مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، در صفحه ایکس خود نوشت:

غزل زیر، سروده چندسال پیش رهبر انقلاب اسلامی است، معظم‌له این بیت از سروده را در آستانه عملیات وعده صادق در یکی از جلسات مرتبط خوانده‌اند:

تو را‌ است معجزه در کف زساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز

از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب

در روزهای گذشته جمعی از هنرمندان به استقبال از این غزل رهبر معظم انقلاب رفتند. احمد شهریار، شاعر پاکستانی، نیز تازه‌سروده خود را به این موضوع اختصاص داد که در ادامه می‌خوانید:  

اگر به عشق یقین داری از فنا مگریز

دلیر باش و خطر کن، به هیچ جا مگریز

قسم به خضر که در انتهای این ظلمات

همیشه آبِ حیات است، پس بیا مگریز

تو پورِ حیدری، از دیوِ هفت‌سر مهراس

ز قومِ رستمی از حلقه‌ بلا مگریز 

بسنج با دمِ شمشیر، زورِ دشمن را 

ز غرشِ رجز و هیبتِ صدا مگریز

تو نورِ علم و یقینی و در کنارِ حسین

به قلبِ شب بزن، از خاکِ کربلا مگریز 

دوباره معرکه‌ حق و باطل است اینجا

تویی که مردِ نبردی، به انزوا مگریز

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شهیدی که قهرمان دو سنگر بود
  • آیین گرامیداشت حاج حسین ندیم پدر شهیدان احمد و اسماعیل ندیم
  • طرح تقسیم استان تهران در دستور کار قرار گرفت
  • راهیابی ۱۰ پویانمایی کوتاه ایرانی در جشنواره روسیه
  • ۱۰ انیمیشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی
  • ۱۰ انیمشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی
  • لحظه دلهره‌آور ریزش قبر در هنگام تشییع جنازه + ویدئو
  • فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد
  • عکسی جالب؛ دست سفت احمدی‌نژاد با احمد جنتی در مراسم ختم
  • شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب